Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-04@05:16:36 GMT

پژمان؛ پسر بد سينما، پسر خوب پرسپوليس

تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۹۳۷۱۸

خبرگزاري آريا - هفته نامه همشهري جوان - وحيد سعيدي، مرجان فاطمي: پژمان جمشيدي شماره 10 سابق سرخ ها، نوروز امسال با يک فيلم در سينما و يک سريال نوروزي همه را شگفت زده کرد. او از حال و احوالش در اين روزها و روزگار فوتباليست بودنش مي گويد.

پژمان جمشيدي حالا در بين آدم هاي سرسخت سينما و تلويزيون و تئاتر هم به عنوان يک بازيگر حرفه اي پذيرفته شده، البته او براي رسيدن به اين نقطه مراقبت هاي زيادي از خودش کرده و در هر کاري بازي نکرد و سعي کرد انتخاب هاي خوبي داشته باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از همين روست که در کارنامه اش کارگردانان خوشنامي ديده مي شوند. او نوروز امسال يک فيلم پرفروش يعني «خوب، بد، جلف» را روي پرده داشت و نوروز هم سريال «ديوار به ديوار» را روي آنتن که اتفاقا در هر دوي آنها بسيار خوب بوده و درخشيده است. درخشش توأمان او موجب شد تا پژمان انتخاب اول ما براي گفتگوي مان باشد. با او سر صحنه سريال قرار گذاشتيم و از هر دري حرف زديم.

قصه ديوار به ديوار

چطور سروکله پژمان جمشيدي در يک سريال نوروزي پيدا شد؟

از اين ديوار به اون ديوار فرجه!




پژمان جمشيدي يکي از نقش هاي کليدي سريال «ديوار به ديوار» را بازي مي کند و با وجود رقباي گردن کلفتي که اين سريال در بين ديگر آثار مناسبتي امسال داشت اما توانست خودش را به عنوان بهترين بازيگر ايام نوروز معرفي کند.

کم پيش مي آيد که يک بازيگر هم يک سريال خوب روي آنتن داشته باشد و هم يک فيلم پرفروش روي پرده سينما، در هر دو کار هم نقش اصلي داشته باشد. مي شود اين روزها را نقطه اوج کارتان دانست؟

- بله، فکر مي کنم شايد چنين اتفاقي ديگر پيش نيايد؛ يعني همزمان نه فيلمي را بازي کنم که آن قدر دوستش داشته باشم و نه سريالي به اين خوبي داشته باشم. کارگردان هاي اين آثار هم جزء معدود آدم هايي هستند که فيلم طنز خوب مي سازند. در کشور ما کار کمدي کم ساخته نمي شود اما آدم هاي معدودي هستند که اين سبک را خوب در مي آورند. حتي خيلي ها فيلمنامه خوبي دارند اما خروجي کارشان خوب نمي شود.

سريال «ديوار به ديوار» امسال با استقبال خوبي مواجه شد. البته با توجه به تعداد قسمت هايش معلوم نبود که اين سريال هم نوروزي مي شود يا خير. فکر مي کردي اين سريال در پخش موفق باشد؟

- روزي که براي بازي در اين سريال آدم مطمئن بودم که کار آبرومندي مي شود ولي به اين فکر نکرده بودم که مثلا اگر در نوروز پخش شود، مابقي شبکه ها چه کارهايي پخش مي کنند. الان فکر مي کنم که اقبال مردم نسبت به اين سريال از آثار ديگر بيشتر است، چون خودم مخاطب تلويزيون بودم و تصوير و نوع ساخت کمدي هاي آقاي مقدم را دوست دارم. در کارهاي او قرار نيست هميشه قهقهه بزني ولي هميشه تعدادي آدم مي بيني که هر کدام درگيري ها و تيک هاي خاص خودشان را در زندگي دارند و تو علاقه مند مي شوي که ببيني سرنوشت هر کدام شان چه مي شود.

تجربه نشان داده سريال ها برايت خوش يمن هستند و به نظر مي رسد عطشي که به شهرت داشتي در بازيگري بيشتر پاسخ داده شد تا در فوتبال، اين طور نيست؟

- من هيچ وقت عطشي براي شهرت نداشتم چون سرعت زندگي برايم خيلي زياد است و همه چيز مي گذرد. بعد از فوت مادرم هم که ديگر همه چيز برايم تمام شد. اتفاقا ديروز آماري ديدم که در بين تمام بازيگران سريال هاي نوروزي در يک رأي گيري سه چهار هزار نفره، من با اختلاف زيادي نفر اول بودم. از من پرسيدند چه حالي داري؟ ولي واقعا خيلي برايم اهميت نداشت. البته دوست دارم که اول باشم ولي اين که خيلي چيز مهمي برايم باشد، نه، اين طور نبود.

خب چرا اين طور شديد، اين وقت ها که به اين درجه مي رسي به چه چيزي فکر مي کني؟

- خيلي فکر مي کنم که ديگر بازيگري نکنم. اين همه جنجال و توي سر هم زدن و فحش و حرف و حديث هايي مثل اين که فلاني به دنبال شهرت است و پول داده بازيگر شده و ... را رها کنم تا روسياهي به آنهايي بماند که پشت سر من حرف زدند و خودم هم به دنبال زندگي ام بروم.

***
گذر از پژمان تلويزيون تا رسيدن به پژمان سينما

پيمان، پيمان، پژمان

اواخر سال 94 که به پشت صحنه «خوب، بد، جلف» سر زديم، با پيمان قاسم خاني در خصوص اکران فيلمش در نوروز 95 گفتگو کرديم؛ اتفاقي که بعيد نبود عملي شود اما آن اتفاق با 12 ماه تاخير رخ داد و اين فيلم به اکران 96 رسيد و توانست وارد باشگاه 10 ميلياردي هاي سينما شود. پژمان جمشيدي هم براي خلق شخصيت پژمان و هم تفاوتش در دو نسخه از يک مشاور استفاده کرده، پيمان قاسم خاني.




قبل از «پژمان» يک بار در «ساختمان پزشکان» هم بازي کرده بودي؟

- بله اما نقش خودم را بازي کرده بودم. البته بازي که نکردم؛ يک روز پيمان به من زنگ زد گفت مي خواهم ببينمت. رفتم سر لوکيشن سريال گفت بيا اين يک بخش کوچک را نوشته ام. يک دقيقه جلوي دوربين بگو. قبلش هم يک بار سر «شب هاي برره» پيمان من را برد که بازي کنم. گريم که شدم فرار کردم.

چرا؟

- ترسيدم اما پيمان هميشه به من مي گفت تو بازيگر خوبي مي شوي. درباره «پژمان» هم اين طوري نبود که با اين هدف من را بياورد و بازيگر کند. ايده را داده بود به تلويزيون و مديران هم که عاشق ايده شده بودند از پيمان خواستند براي عيد آن را بسازد. پيمان به من زنگ زد و گفت اين ايده را مي خواهيم بسازيم. گفتم من کمک تان مي کنم. چند خاطره يک خطي برايش تعريف کردم و بعد گفت اين را بايد يک فوتباليست بازي کند اگرنه مي شود شبيه بقيه سريال ها و خلاصه اين طوري بازيگر شدم.

راجع به شخصيت پژمان سريال قبلا گپ مفصلي زديم، براي نسخه سينمايي چه تغييراتي داديد؟

- صحبتي که با پيمان قاسم خاني کرديم اين بود که اين پژمان سريال نيست و حالا ديگر تبديل به يک بازيگر شده و مدعي روشنفکري است، البته در اصل همان آدم ابلهي است که بود ولي سعي کرديم با پژمان سريال مقداري متفاوت باشد. هر وقت من يک ري اکشن درشت و اضافي داشتم، پيمان به من مي گفت پژمان شدي. اين کلمه پژمان شدي کليد من و پيمان بود.

نترسيدي با بعضي رفتارها در نقش پژمان مثل ميوميو کردن و ... به هواداران پرسپوليس و به کليت اين تيم بر بخورد؟

- پرسپوليس آن قدر تيم بزرگي است که من اگر گربه هم مي شدم اتفاقي براي آن نمي افتاد. در مورد ناراحتي هواداران هم بايد بگويم به طبع هواداري براي من مهم است که يک کار هنري را بفهمد.

ولي اتمسفر هواداري و فن بودن را بعضي چيزها مثل کار هنري و ... نمي تواند تغيير دهد.

- من از آنها توقعي هم ندارم. من تلاش مي کنم به اين آدم ها بفهمانم چيزي که مي بينند يک کار هنري است.

برگرديم سر «خوب، بد، جلف»؛ قبول داري زمان خوب اکران هم در ديده شدنش بي تاثير نبود؟

- مطمئنا شانس هم دخيل بود. پارسال قرار نبود «خوب، بد، جلف» در نوروز 96 اکران شود. اين فيلم چند بار تا مرحله اکران رفت اما دقيقا اتفاقاتي برايش افتاد که من از ابتدا آرزويش را داشتم. از روز اول هميشه کلنجار من با پيمان و تهيه کننده اين بود که فيلم را بدهيم جشنواره. سال 94 که مي ترسيد، سال 95 هم که مي گفتند مگر شوخي است. ما هشت، نه ماه تا جشنواره زمان داريم، چرا بايد کار را نگه داريم؟ ولي تمام اين اتفاقات دست به دست هم داد و فيلم به جشنواره رفت و اکران نوروز را هم گرفت.

***

هنوز هم خيلي ها در دنياي هنر، پژمان جمشيدي را جدي نمي گيرند

مي توانم پس هستم

از همان روزهايي که نام پژمان جمشيدي به عنوان بازيگر مطرح شد و در فيلم هاي سينمايي، تئاترها و سريال هاي مختلف حضور پيدا کرد، مخالفان زيادي داشت. با وجود اين که در بيشتر کارها حداقل استانداردها را رعايت مي کرد اما باز هم منتقدان سفت و سختي داشت و خيلي ها اعتقاد داشتند جايش اينجا نيست و بايد بازيگري را رها کند. حرف و حديث هايي که هنوز هم ادامه دارد.




گفتيد بعد از پژمان، عده اي نسبت به بازيگري شما گارد گرفته بودند. طبيعتا براي ورودتان به تئاتر اين گاردها محکم تر بوده. چطور با اين نگاه ها و مخالفت ها در تئاتر روبرو شديد؟

- خيلي سخت بود. مطمئنم ديگر در تاريخ هم چنين اتفاقي نمي افتد که تا اين حد مقابل يک نفر بايستند. ولي خب من کار خودم را کردم. دوست داشتم ادامه دهم و ادامه دادم. شايد همين انتقادها باعث شد راغب شوم که ادامه دهم.

با وجود نمايش هاي نسبتا زيادي که در اين مدت داشتيد، هنوز هم در ميان تئاتري ها پذيرفته نشديد؟

- هنوز هم نه کاملا. من مطمئنم اگر يک روز جايزه بهترين بازيگر را هم بگيرم، ته ماجرا مي گويند فلاني خيلي بازيگر خوبي است ولي نبايد از فوتبال به هنر مي آمد.

مثل ديالوگ مجيد مظفري در فيلم «خوب، بد، جلف»؟

- بله، ولي زندگي خيلي کوتاه است و هر آدمي حق دارد در زندگي هر کاري که مي خواهد بکند. مخصوصا چيزهايي مثل هنر و ورزش که محال است کسي که توانايي ندارد در آنها دوام بياورد. فوتبال شوخي ندارد، بايد بلد باشي، خوب باشي. بازيگري از آن هم سخت تر است چون مخاطبان بيشتري دارد و بيشتر هم قضاوت مي شوند. فوتبال چيزي تخصصي است و هر کسي نمي تواند راجع به آن نظر بدهد ولي در بازيگري همه متخصص هستند و راجع به آن نظر مي دهند. همه فکر مي کنند خودشان بازيگران خوبي هستند.

***
نحوه حضور در يکي از پرفروش ترين فيلم هاي تاريخ سينما

ماني حقيقي، علي دايي سينماست!

«50 کيلو آلبالو» نخستين تجربه سينمايي پژمان جمشيدي بود که نقش اصلي بازي مي کرد. تجربه اي که اکران فوق العاده اي داشت و اگر زودتر از موعد از اکران برداشته نمي شد، احتمالا رکورد بهتري هم به جا مي گذاشت. نحوه ورود پژمان جمشيدي به اين فيلم هم از زبان خودش شنيدني است.




عيد پارسال هم در سينماها بودي و حضور موفقي با فيلم ماني حقيقي داشتي. کار کردن با او سخت نبود؟

- در مورد ماني حقيقي و همکاري با او بايد بگويم که ابتدا از حضور من در «50 کيلو آلبالو» چندان راضي نبود.

مثل همان نارضايتي که در فيلم «خوب، بد، جلف» دارد؟

- نه در آن حد البته. داستان اين طوري بود که اواخر بهمن پارسال سروش صحت به من زنگ زد و گفت که «مي خواهم سري جديد شام ايراني را بسازم. تو و سام باشيد و دو نفر ديگر هم اضافه مي کنيم.» من چون با سروش رودربايستي داشتم، نتوانستم بگويم نمي خواهم در اين کار بازي کنم. رفتيم دفتر آقاي محمد شايسته. آقاي شايسته را از قبل مي شناختم. از زماني که همراه مهرداد ميناوند و نيما نکيسا يک آهنگ براي جام جهاني خوانديم. به خاطر همان آشنايي به او گفتم نمي توانم به سروش بگويم، من نمي آيم.

پس ارتباطي که با تهيه کننده «50 کيلو آلبالو» داشتي باعث شده به اين پروژه بپيوندي؟

- چند ماه بعد در ويلاي احسان خواجه اميري بوديم و داشتيم پلي استيشن مي زديم! بين کل کل شديدي که داشتيم ديدم آقاي شايسته چند بار زنگ زده. اين اتفاق چند ماه بعد از اتمام شام ايراني بود. گفت بيا دفتر ما براي فيلم «50 کيلو آلبالو». من شنيده بودم که آقاي شاه حسيني تيمش را بسته ولي محمد شايسته گفت همه چيز عوض شده و ماني حقيقي کار را مي سازد.

تعجب نکردي از اين جابجايي؟

- چرا، گفتم يعني ماني حقيقي گفته من در کارش بازي کنم؟ خلاصه به دفتر آقاي شايسته رفتيم و آقاي حقيقي با من آمد توي اتاق در را بست و گفت براي حضور من در کار دوتا شرط دارم، يکي اين که پيمان قاسم خاني نخواهد کارش را شروع کند (چون با هم دوست بودند و من مي گفتم بايد بروم سر کار پيمان) و دو اين که خودش با يک نفر ديگر هم صحبت کرده و از بين ما دو نفر يکي را انتخاب مي کند. من هم گفتم هر طور راحتيد و بعد از جلسه به آقاي شايسته گفتم که من دوست دارم از ابتدا صددرصد باشم و اگر مرا نمي خواهد نمي آيم. بعد از دو سه روز خود آقاي حقيقي زنگ زد و گفت بيا.

شخصيتي را که در آن کار بازي کردي، دوست داشتي؟

- وقتي فيلمنامه را خواندم، عاشق کاراکتر ماني شدم. خود آقاي حقيقي هم آن شخصيت را خيلي دوست داشت. بيشتر بازي هايم هم با خود ايشان بود و کلا نتيجه کار خيلي باحال شد.

خود آقاي حقيقي از بازي ات تعريف خاصي نکرد؟

- آقاي حقيقي اين مدلي نيست ولي رابطه مان با هم خيلي خوب بود. من هم قبل از اين که سر کار بروم، تصور ديگري از ماني حقيقي داشتم ولي با او خيلي حال کردم.

يعني مثلا اخلاقش شبيه علي دايي است؟

- بله، شايد. همکاري ام با او تجربه فوق العاده اي بود. «50 کيلو آلبالو» را خيلي دوست داشتم و هيچ وقت از حضور در آن پشيمان نيستم.

***

پژمان جمشيدي پرسپوليسي بودنش را پنهان مي کند تا هواداران استقلال را هم داشته باشد؟

به سرخ ها خيانت نکردم

جمشيدي از آن دست بازيکنان فوتبال بود که نه آن قدر حاشيه داشت که به خاطر آنها نامش سر زبان ها بيفتد و نه آن قدر گلزن بود که به اين خاطر همه او را بشناسند اما با وجود اين در زمان حضورش در ترکيب پرسپوليس و بعد هم تيم هاي ديگر هميشه عرقش به قرمزپوشان را حفظ کرد اما هواداران تيفوسي پرسپوليس معتقدند که او بعد از بازيگر شدنش سعي کرده ور قرمزش را کمتر نشان دهد تا مخاطبان آبي اش را ناراحت نکند. وحيد سعيدي به عنوان وکيل مدافع تيفوسي ها اين قضيه و البته يک دلخوري ديرينه را با جمشيدي در ميان گذاشت.




ذهنيت خيلي از طرفداران پرسپوليس نسبت به شما خراب است.

- به خاطر علي پروين؟

بله، زمان بگوويچ و آن گروه هفت نفره معروف که نگذاشتند تيم قهرمان شود.

- خيلي زمان گذشته، حدود 14 سال. من اگر اين همه مدت به يک نفر در زمينه اي شک داشته باشم، زنگ مي زنم و پيدايش مي کنم و مي گويم من راجع به تو اين طور فکر مي کنم و برايم توضيح بده. اين تفريح يا شغل من نبود، فوتبال زندگي من بود، براي همين شوکه مي شوم وقتي اين حرف ها را از شما مي شنوم. من فوتبال را با اين حرف ها عوض نمي کنم. چرا بايد لذت بازي براي پرسپوليس، گل زدن براي اين تيم و لذت قهرماني را براي اين که يکي هست و يکي نيست، خراب بکنم؟

پس مي خواهي بگويي اين حرف ها حقيقت نداشته؟

- اصلا اين طوري نيست. به روح مادرم اين طوري نيست. ديگر روح مادرم تهش است. مي بيني چقدر بد است؟ گذاشتي 15 سال اين ماجرا در ذهنت بماند و با همين ذهنيت زندگي کردي. اصلا اين طوري نيست. بگوويچ قدرت حفظ پرسپوليس را نداشت، اگر داشت بازيکنان بزرگ ما در رختکن دعواي شان نمي شد. من قبول دارم که طرفداران علي پروين خيلي شانتاژ مي کردند ولي من حتي يک بار هم با علي پروين حرف نزدم. با اين که عاشقش بودم، براي من پرسپوليس نهايت همه چيز است. علي پروين، عابدزاده، کريمي، باقري، اينها همه رفتني هستند. من از بچگي عاشق پژمان بودم. همين سکويي که شما از آن صحبت مي کنيد، برايشان مهم است. براي آنها کريمي با جباري فرق مي کند، در حالي که اشتباه است. چرا بايد فرق کند؟

همان سال من بازي پاس و پرسپوليس را در استاديوم بودم و همه چيز را از نزديک ديدم.

- در مسابقه اي که 3-1 شد، من در زمين نبودم. نيمه دوم آمدم ولي اين که فکر کني کاري کرده باشند. در مورد خودم که کاملا اشتباه است و اتفاقا بگوويچ خيلي اشتباه کرد که اين طور فکر کرد. در مورد شروعش هم بعدها روزنامه ها آن موج را راه انداختند، من که آدم بي سوادي نبودم. از اولش مي دانستم چه کسي کجا مي رود و هيچ وقت هم سينه چاک علي پروين نبودم. از اول يک ارتباط مربي – بازيکني داشتيم ولي آن موقع ارتباط روشنفکر و بي سواد نبود که بعدا اين حرف ها رو شد که عده اي مي خواهند پرسپوليس را از عقب ماندگي نجات دهند و به علم روز دنيا نزديک کنند و اينها نمي گذارند. اصلا اين نبود. ماجرا جنگ بين يک پيشکسوت بود با يک آدمي که هيچ چيز از فوتبال نمي داند و او را مدير باشگاه کردند ولي هيچ کس از اين منظر به آن نگاه نکرد، ما فقط پشت پيشکسوت پرسپوليس ايستاديم، همين.

پس چرا برگشتي؟

- ما هفت تا بوديم. گفت من، کريم باقري – پژمان جمشيدي –، جباري، خان محمدي را مي خواهم بقيه را نمي خواهم، رضايتنامه آنها را دادند. من از کره جنوبي برگشتم يک هفته از ليگ گذشته بود. با فجر بازي داشتيم، من بدون رضايتنامه بودم يا بايد برمي گشتم پرسپوليس يا بايد فوتبال را کنار مي گذاشتم. ما تا روز آخر نقل و انتقالات زورمان را زديم، با خود علي آقا هم صحبت کردم. گفت چاره اي نداري، بايد بروي. خدا را شکر که بعدا اتفاقاتي افتاد که متعصب و غير متعصب همه معلوم شد.

ماجراي بازي پاس که مي گفتند به علي پروين راپورت دادند و موبايل در رختکن روشن مي کنند و ... چطور؟

- چرت و پرت است. من يک سوال دارم، رئال مادريد ارنجش را مثلا بارسلونا بداند، مي تواند يک کار ديگر بکند؟ اينها همه حرف و حديثي بود که آنها مي ساختند. من مي گويم به روح مادرم علي پروين را کلا يک سال نديدم. با علي پروين چه کار داشتم؟

پس چرا آن تيم نتيجه نمي گرفت؟

- به خاطر اين که 100 تا سلطان در يک حريم نمي گنجند. همه مدعي بودند. بعد خود بگوويچ هم مي آمد طرف علي دايي را مي گرفت، آنها ناراحت مي شدند. اسدي را که اخراج کردند، اصلا اندازه اين حرف ها نبودند بخواهند چنين کاري بکنند. بعد من اصلا اگر مربي يک تيم باشم، کلمه راپورت را به کار نمي برم. يعني من اين قدر آدم ضعيفي هستم که ارنجم را حريف بداند، ببازم؟ اصلا حريف مي دانست، دقيقه 10 عوض مي کرد. فوتبال امروز مگر اين جوري است؟

فوتبال امروز نبود، سال 82 بود.

- 82 هم همين بود. زمان دهه 60 علي پروين ارنج اصلا عوض مي شد؟ پاس اصلا سالي که قهرمان شد تاکتيکش را عوض کرد؟ اينها بهانه و شايعه است.

يعني آه ما مي گرفتت؟

- آه تو اگر درست بود مي گرفت. يک انرژي هايي در جهان هست.

بالاخره آه ماست ديگر، ما در اين سرما مي رويم در استاديوم مي نشينيم...

- اشتباه داري آه مي کشي، نمي شود خدا بگويد حالا چون بچه خوبي است، در سرما رفته استاديوم، آهش بگيرد (خنده) حالا من توضيحات کامل دادم و اصلا نمي خواهم اسم ببرم.

همان بازي که اخراج شدي؟

- نه، بعدش دوباره برانکو دعوتم کرد با اوکراين بازي کرديم.




***

چرا هنوز اين سوال راجع به پژمان جمشيدي وجود دارد

فوتباليست يا بازيگر؟

پژمان جمشيدي سال هاي زيادي را دنبال توپ فوتبال دويد اما در مستطيل سبز خيلي محبوب نشد. البته اين طور هم نبود که بازيکني خنثي باشد ولي به اندازه کسي که پنج سال در پرسپوليس بود و سابقه بازي و گل ملي هم داشت، به چشم نيامد اما انگار شانسش در زمينه بازيگري بهتر است و خيلي زود پله هاي ترقي را طي کرده است.

شما نزديک به چهار سال است که بازيگر هستيد. به نظر مي رسد ميزان تاثيرگذاري شما در اين چند سال از آن دوراني که فوتباليست بوديد بيشتر شده، اينطور نيست؟

- پيدا کردن راه و چاه در ورزش براي من خيلي سخت تر بود. من در فوتبال خيلي تلاش کردم و خيلي راضي ام. با وجود اين که در يک خانواده فرهنگي بزرگ شدم، پدرم و مادرم هر دو معلم بودند، من ورزش را انتخاب کردم. البته پدرم ورزشي هم بود. رئيس هيئت کشتي و يک دوره هم رئيس هيئت کوهنوردي کرج بود اما با وجود اين، فوتباليست شدن يک مقدار سخت بود.

خودتان فکر مي کنيد چرا در فوتبال تا حدودي عقب مانديد و به قله هاي اين ورزش نرسيديد؟

- دليل اين که من در فوتبال مقداري عقب ماندم درسم بود. من اگر زماني که سربازي را مي فروختند، آن را مي خريدم هيچ وقت از پرسپوليس نمي رفتم چون من هميشه بازيکن بي حاشيه اي بودم، براي همين نيازي نبود از پرسپوليس جدا باشم. همين سربازي باعث شد که به پاس بروم.

ولي با وجود سال هاي نسبتا زيادي که در پرسپوليس بوديد اما محبوب سکوها نبوديد.

- محبوب شدن روي سکو چيز ديگر است. براي من اين که محبوب مربي باشم کافي بود. سکو هم فقط جايگاه 36 (استاديوم آزادي) نيست. روي سکو آدم هاي زيادي هستند. البته آن طوري هم نبود که من اصلا محبوب نباشم. من سال اولي که به اين تيم آمدم قهرمان شديم. در همه پست ها نيز بازي کردم. در تاريخ پرسپوليس کسي به اندازه من نمي تواند ادعا کند که در تمامي پست ها بازي کرده باشد. من دفاع آخر، فوروارد، دفاع راست، پيستون چپ، هافبک وسط و ... بازي کردم.

اما با وجود همه اين سختي ها به آن شهرتي که اين روزها دست يافته ايد نرسيده بوديد.

- مگر مي شود پنج سال در پرسپوليس بازي کني و به شهرت نرسي؟ در زمان ما يکسري لژيونر شدند و سد بزرگي را رد کردند. زماني که من نوجوان و جوان بودم، اصلا لژيونر شدن و اين که يک نفر برود بايرن مونيخ بازي کند چيز دور از ذهني بود، براي همين سقف آرزوي نوجوان زمان من اين بود که برود در تيم ملي بازي کند ولي جالب است که من شماره هايي که دوست داشتم هم در تيم محبوبم پوشيدم. در اين حد هم به خودم وفادار بودم اما شايد اگر جور ديگري فکر مي کردم، لژيونر مي شدم يا مدت زماني که در تيم ملي حضور داشتم بيشتر مي شد.

با توجه به اين که هر دو حرفه فوتبال و بازيگري را تجربه کرديد، فضاي شب هاي اردو براي مسابقات حساس را بيشتر دوست داشتيد يا فضاي پشت صحنه کارهاي هنري را؟

- من هميشه گفتم با فوتبال و فضاي آن بيشتر حال مي کنم. فوتبال براي من يک عشق بي تکرار است که شبيه به هيچي نيست. در تمام دوران خوش زندگي ام فوتبال بازي کردم. هر وقت يادم مي آيد؛ در حال فوتبال بازي کردن بودم. فوتبال برايم تکرار نشدني است.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۹۳۷۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رئال مادرید، الگویی برای استقلال و پرسپولیس که جام می‌خواهند 

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، با وجود برتری آشکار بایرن مونیخ مقابل رئال مادرید در شروع مسابقه،این رئالی‌ها بودند که با پاس فوق العاده آموزشی تونی کروس و ضربه ویسینیوس جونیور به گل رسیدند تا به خاطر همین گل در خانه حریف کاملاً به بازی برگشت و صعود به فینال لیگ قهرمانان اروپا امیدوار شوند.

رئال مادرید را باید یک تیم کاملاً الگو در دنیا قلمداد کرد. تیمی که استاد ضد حمله زدن است و بیشتر از هر تیمی در دنیا قدر موقعیت‌ها را می‌داند. به جرات می‌توان گفت رئالی‌ها تا دقیقه ۳۵ به جز گلی که زدند هیچ موقعیت دیگری نداشتند و مالکیت توپ و میدان هم در دست بایرن مونیخ بود اما تیمی که گل اول را زد و امیدوارانه به رختکن رفت تیم آقای آنچلوتی بود.

مدل فوتبال رئال مادرید بدون شک الگوی بسیار خوبی برای پرسپولیس و استقلال است که جام می‌خواهند و هوادارانشان به کمتر از تصاحب یک جام در هر فصل راضی نیستند. استقلال در زمان ریکاردو ساپینتو موقعیت‌های گل زیادی به دست می‌آورد اما تقریباً همه بازی‌های مهم را می‌باخت چرا که خیلی قدر فرصت‌ها را نمی‌دانست. پرسپولیس یحیی گل‌محمدی نتیجه گراتر بود و پرسپولیس اوسمار ویرا هم با اینکه هجومی‌تر بازی می‌کند اما همچنان ضعف‌هایی دارد همان‌طور که استقلال جواد نکونام بدون ایراد نیست.

در رئال مادرید شاید بازیکنی مثل ویسینیوس جونیور خیلی گلزن نباشد اما مدل فوتبال رئال مادرید طوری است که هر لحظه امکان دارد این تیم توسط هافبک‌ها و مهاجمانش به گل برسد. خیلی‌ها تصور می‌کردند رئال مادرید بعد از رفتن فوق ستاره‌هایی مثل رونالدو و بنزما دچار افت شود و نتواند در اروپا و اسپانیا قدرت نمایی کند اما آنها به همه دنیا نشان دادند که یک تیم استاندارد به معنای واقعی کلمه هستند و فرقی هم نمی‌کند مورینیو روی نیمکت این تیم باشد یا زیدان و آنچلوتی.

با احترام به همه هواداران بارسلونا، بایرن مونیخ، پاری سن ژرمن و سایر تیم‌های بزرگ دنیا باید قبول کرد که رئال مادرید بهترین، پرافتخارترین و حرفه‌ای‌ترین باشگاه و تیم فوتبال دنیاست. تیمی که چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ فوتبالی و تنوع تاکتیکی می‌تواند برای تیم‌های فوتبال کشورمان از جمله استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتور الگو باشد. شاید مقایسه تیم‌های ایرانی با رئال مادرید مقایسه چندان درستی نباشد اما می‌توان در مقیاسی کوچکتر از تیم‌های ایرانی انتظار داشت که حداقل کمی شبیه رئال مادرید بازی کنند و با حفظ شخصیت تیمی در آسیا هم حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • استقلال و پرسپولیس تفاوتی ندارند؛ جام گرفتن دیگر لیاقت نمی‌خواهد!
  • هنوز ۵ بازی دیگر فرصت داریم / اگر دست من باشد می‌گویم پرسپولیس همیشه قهرمان است
  • سپاهان وقت تلف کرد؟ رضاییان: مخالف این داستانم
  • اوسمار: به دلیل جزئیات ریز به صدر نرسیدیم
  • رضاییان: شعار هواداران پرسپولیس مهم نیست، آنها در قلب من هستند
  • مورایس: تساوی با پرسپولیس فقط به نفع استقلال بود
  • رضاییان: هواداران پرسپولیس همیشه در قلب من هستند
  • خلاصه بازی پرسپولیس و سپاهان + فیلم
  • رئال مادرید، الگویی برای استقلال و پرسپولیس که جام می‌خواهند 
  • تغییرات تراکتور به ضرر استقلال است